web 2.0

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

انشا گوی-قسمت دوم

..زراعت در کشتزار خویش بودی(بازم ذهنت منحرف نشه!!).یاران را بدیدی که به سوی وی رونده گانند شلنگ انداز.پس امر بکردی که طعامی مهیا نمایند و آتش در تون بگیرانند تا یاران موی باز کنند و گرد راه از تن بزدایند.چون این همه اتمام پذیرفتی یاران مسئله را بر شیخ عرضه داشتندی...
شیخ محاسن قبضه کردی و به تلخی گفتی:
اگر این هفت کفش و هفت عصای آهنی را بر سر شحنه گان می کوفتید هر آینه حاجتتان نبودی که چنین رنج سفر بر خویش مهیا می نمودید و اکنون کامیاب می بودید.دو دیگر سخن:
شمایان را چه می شود؟فعالان اجتماعی هستید یا کنشگران سیاسی؟ فعال اجتماعی اگر می بودید،هر آینه می دانستید که جادوی انشاگوی را باطل السحری است.شمایان از خلق جه انتظاری دارید؟ آنگاه که زندگی را گرامی ندارند خواهید که آن را فدای نمایند؟به میان مردمان شوید! خویش را سبکبار و رند و شرور نمایید،سنگینی جان انشاگوی را هدف گیرید به چالاکی! در میان خویش بزم و عیش و طرب رواج دهید،تحمل مشقت زیستن و زحمت تامین معاش را در نظرگاه مردمان هموار نمایید.به دیگران بیاموزید که زندگی را بستایند و زندگانی ای را رواج دهید که ارزشش نه به زیستن, که به مازاد آن زندگی باشد،به حریت!به شادمانی! به ناز و نیاز و نوازش!هنوزتان آیا چون یکی سخن ناصواب گوید،به قصد لهو لعب با مادرش به وی ناسزا گویید؟هنوزتان آیا دژنامتان کلماتی چون بی شرف و حرامزاده و زنازاده است؟
هنوزتان زن را به طفیلی می گیرید و سیبل تحقیر مرد عدو؟!! پس زن را رهایی بخشید,زندگی را رهایی بخشیده اید! لیک شما را نرسد که زن را رهایی بخشید! خود را رهایی بخشید از مقام نگاهبان ناموس! نگاهبان شرف! سنگ هاتان را از سبیل زندگی بردارید،زن خود رهرویی است چالاک!
شمایان خویش را کنشگر سیاسی نامید؟حاشا! که واکنشگرانید! سیاست را مبادا که با آرمان و حب و بغض خلط نمودن،به هدف خویش بیاندیشید! رند و فتنه گر باشید! شما زا نباشد که به اصلاح فرهنگ اندیشیدن از مجرای سیاست! سیاست را علم مذاکره و حمله و عقب نشستن و در انتظار ماندن و همدلی دفاع و رادمردی و خشونت بدانید! با اطرافیان انشاگوی همانقدر همدلی نمایید و همداستانی که خدنگ و غران زخم می زنید!صبور باشید و سیاس! شیردل باشید و به وقت عمل قاطع و ظالم! مبادا که از مظلومان بدانید خویش را! هشدارید که کارزار را به عرصه ی نبرد انشاگوی و ملت مظلوم بدل مسازید که سهل است خود نیز ظالم و انشاگوی شدن! کارزار را زمین خویش ببرید,کارزار رندان مدنی که قانون خویش را برپا داشته اند و عزم برپاییش دارند!

0 شطح الفحول::

ارسال یک نظر