web 2.0

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

آنجلینا را زوجه پیت قرار دادیم

آورده اند که روزی نگارگری بر شیخ وارد شدی و رخصت خواستی که به تبرک تمثال از شیخ را نقش زند،شیخ بگفتی که مانعی نیست!هر طرحی که خواستی بزن.پس نگار گر قلم و قاب و دوات و رنگ مهیا نمودی و نگاره ی شیخ را در بهشت بر روی لباس یکی حوری مقدر نقش زدی.


شیخ چون تصویر را بدیدی در خشم شدی و عتاب آغاز نمودی که:
خدایت نیامرزد!این چیست؟خدایت نیامرزد.
نگارگر را چنین مشتبه شد که شیخ را تبرج آن بانو ناخوش آمده.پس بگفتی که محجبه اش نمایم جلدی.
شیخ بفرمود:
ای لعین! شمایان را خامی تا به کی؟شمایان را ژاژ اوهام خاییدن تا به کی؟ آیا مرا که عمری به سیما و هیکلی چنین قمصور به سر برده ام روا باشد که در آن دنیا با چنین پری ای محشور شدن؟آخر مگر بانوان مر رجال را ملعبه اند که بی توجه به سیما و کردار و جنمشان در این دنیا چنین هدایایی بر مردان هبه شود؟
بدانید که هر آنکس که به عمری پلشت و بی دک و پز زیست همی نمود.در عمر خویش دل از زیبارویان نربود و آنان را قرار و سکینه نبود،کم از زنا نباشد سودای به چنگ آوردن یکی حوری در بهشت موعودیه موهومه!آنجلینا را سزاست همسری چون برد پیت! نه بلغور بن حرث کندی!
هشدارید!به خدا قسم که اگر دستتان نیز به چنین بانویی بخورد،هر آینه چهار ستون هستی شما کن فیکون خواهد شد.

0 شطح الفحول::

ارسال یک نظر