web 2.0

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

سپور

و در ابتدا سپور بود و سپور پیش مایور بود.و مایور خود سپور بود.پس تقی به توقی خورد.و دیدم آن محنت چروک پوش را.از فراخنای حلق به هیئت نوکر خلق در آمد.پس بپرشید روان خلقی را و پاره کرد تن پوش ملت را و باقی نگذاشت جز دلقی را.
و دیدم آن انبوه خدمت بی منت را.و باز شناختم آن تعفن را......و چون به هوش آمدم ردیفی دندان را دیدم محصور با چرمی چروکین.متصل یه هیئتی خندان که در سرش نبود جز سودای به خاک فکندن آهریمنان.پس به خود گفتم تنها زیبایی است که حق دارد که پاکی را موعظه کند .....پس باز از هوش برفتم
از مکاشفات یوهوهوی نبی
سفر آنتالیا

2 شطح الفحول::

نعیمه گفت...

همچنان می خوانمتان

ikarous dedalous گفت...

سپاس بانو را عزهی جلال و الکرامات

ارسال یک نظر