web 2.0

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

اندر مناقب shit( هیهات از ابتذال شر)

شخصی روایت کند که:
در جامع جابلسا بودم که دیدم خلقی انبوه به دور شیخی از فرنگ برگشته گرد آمده اند و به رسم تهنیت به وی کندر و بخور مالند و مشتاق استماع تذکره ی شیخ از فرنگ همی باشند.پس شیخ به باشنده گان امر کردی که خفه خون گیرند و جنب و حیض از مجلس خارج شوند تا شیخ به گزیده بگوید شرح سفر را.پس چون همه گی آرام گرفتندی و گوش جان به شیخ دادندی،شیخ بگفتی از آن ولایت خوشتر از shit ندیدمی که به سوغات آورم.جماعت گفتند یا شیخ:
مگر اهل آن بلاد همه گی از ابرار و اوصیا هستند که غایط و بولشان مشک و گلاب باشدی؟
شیخ بگفتی:
خاک بر سرتان! منظور ما لفظ shit بودی.در جابلسا چون بلیه ای نازل شود یا خبر بدی آید یا خلق در شرف تصادفی باشند،بی درنگ به یکی از ابرار جابلسا متوسل شده و فریاد زنند یا مک گافین،یا ایکا! ...گویی که واقعه شریست هرهری که می تواند حادث بشود یا نشود.گویی که اگر حادثه واقع شد همانا دنیا و هر آنچه در صدر و ذیل آن است چون مف بزی کن فیکون شود.گویی که پس پشت هر شری تنها شر خفته است و بس.و زانهمه بدتر! چنین منشی شر را مبتذل نماید!
دریغا از ابتذال شر!هیهات از ابتذال شر!
وای بر مایان اگر "شر" همانی باشد که به ما و منفعت ما در این سرای سپنج تعدی نماید و لاغیر!
لیک ای عزیزان!shit همانا شاه رضامندی است.عالی ترین نمونه ی تن دادن به وقوع بلاست.راضی شدن به قضا داده؛با تیپا به ماتحت قسمت زدن است! اعتراضی است لجوجانه و کودکانه به واقعه!
shit از آنگونه که من گویم نه بدانگونه که فرنگیان شناسند،همانا تسلیمی است شرورانه به ماوقع,تا نیرویت را گرد آوری و سپس به میانه کارزار شوی،shit شر را والا نمی سازد,اما از ابتذالش ممانعت ورزد.shit در رذیلانه ترین حالتش همان "چرا من؟" گفتن است.و در والاترین مرتبتش "اینجوریاس پس؟ دارم واست!ببین حالا" سرودن!
پس خلق بگفتند که:
shit ,ما را بگوی که چنین فیله طمع در روغن انتظار تفت دادیم!گمانمان بود اقلکن به یکی آیپاد یا تبلتی! یا شوکولانی در مکنونش الکهول نهفته! shit

1 شطح الفحول::

نعیمه گفت...

shit

ارسال یک نظر