web 2.0

۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

و شیخ ما رمالان را دشمن می داشت

آورده اند که روزی شیخ گرز و خفتان پوشید،بر منفاژ(اسب پرنده شیخ) سوار بشدی و با عملیات راپل بر پشت بووم رمالان فرود آمدی و همگیشان را کت ببستی و زنجیر از کتف بگذراندی و در شهر بچرخاندی.مریدان را انگشت حیرت سوی دهان برفتی،لیک چون عملی غیر بهداشتی بودی،انگشت را در دهان نبردندی.

شیخ پیشدستی نمودی و قبل از سوال،ندا دادی:

همانا که در طریقه حقه ایکوی بدترین کار خالی کردن آینده از آینده بودنش استی! بگذارید که آینده آینده گی نماید،خویش به ترنم و دلربایی و تبختر به سویتان آید،به سویش مشتابید! پس امر کردی هر آنچه قهوه در بساط رمالان است گرد آورند و درویشان را دلی سیر قهوه بنوشانند

0 شطح الفحول::

ارسال یک نظر