من باب خلايق

ایکاروس حکیم را گفتند کز چه سبب چنین بی تابی؟
عرضه داشت:
چون که ندانم که نی ام و بدانم که حی ام
پس خلق را از این جواب حالی غریب دست بداد جامه بدریدند کف بر دهان آوردند و آب در دیده گردانیدند و آواره صحاری طنجه شدند.
پس حکیم بر خانه های آنان وارد شد و بر آذوقه شان چیره شد و سالها در عیش و عشرت بزیست.
شیخ حمید را گفتند حکمت این روایت چیست؟بگفتا:
در عجبم از ابدال و اولیا که اگر خلق الناس بر گرد آنها نباشند و با دیده اعجاب در مناقب آنها ننگرند همانا که آنها نیز سر خود گیرند و به مثال طفل آدمیزاد زندگی نمایند.
شیخ حمید سه بار گفت واعجبا!واعجبا!واعجبا!
پس حضار را از این سخنان حالی غریب دست بداد جامه بدریدند کف بر دهان آوردند و آب در دیده گردانیدند و آواره صحاری طنجه شدند.
پس شیخ حمید نیز بر خانه های آنان وارد شد و بر آذوقه شان چیره شد و سالها در عیش و عشرت بزیست.
شیخ کنولپ در این باب فرمود به احباء...پس شیخ کنولپ نیز سالها در عشرت و مفارغت بزیست
مروی است از شیخ الحکمای قزوینی در این باب که.....................
و بدین سان سالهاست که شیوخ در عشرت میگذرانند