web 2.0

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

دلاور!

مرویست از شیخ شهید که در آپاراتی بنشسته بود که مریدی بدید خفتان پوشیده و گرز و تبرزین حمایل گردن رو به سوی صحاری طنجه همی کردی.
شیخ بگفتی:اغور به خیر یا مرید؟
مرید بگفتا: پدر و مادرم به فدایت یا شیخ! به جنگ اژدهای نفس می روم!
شیخ بپرسید که چگونه با وی به کارزار شوی؟
مرید بگفتا:چشم در چشم او دوزم.خوید بر عارضش اندازم و با خشم و غضب در او نگرم!چون فرشته ای معصوم که دیوی پلید را نگرد به وی خیره شوم و کارش بسازم.
شیخ هیچ بنگفتی.

الکساندر گراهام بل شرق شناس بزرگ در اینباره چنین نظری ابراز داشته است:
نفس انسان فاعلی است برزخی،فاعلی است فقدانی! "من انسان" و "دیگری"!نگاه تو به دیگری در حقیقت تو را می سازد و نگاهت به خویش را!
شیج ژاک العلمای لکان گوید:
آنگاه که نگاه کنی! نگاه شوی!
شیخ فرید الدین نیچوی در اینباره فرموده:هر آنکس که به مغاک خیره شود،عاقبت مغاک به وی خیره خواهد شد!
شیخ ما گویا منظورش این بوده که دنیایت را عرصه مصاف پهلوان شیر اوژن با اژدها منمای!
که هر که به مصاف اژدها رفت خود اژدها شود.

2 شطح الفحول::

نعیمه گفت...

از قضا یکی از مریدان حضرت برادر ساعتی دراز بر گوسپندی خیره گردید بلکه آدم شود
اما نتیجه کار تنها بع بعی بود بس غضبناک

ikarous dedalous گفت...

گوسپند مظهر کمال مطلوب مکاتب سراسر پهنه تاریخ است.
عجب برادر گمراهی که کمال گوسپند بوده گی را دعوت به نقصان آدمیزاد بوده گی همی کرده است.
خدایش قلم عفو بر ذنوبش بکشد.
آمین!

ارسال یک نظر