که خود این پوسیده طنزی است که:
ما مجبوریم که آزاد باشیم.
فغان که ما در چنبره هزار تویی هستیم ، در گردابی از زبان و در وهمی از تن و در مصافی با زمان و در مقاربتی با عدم.
چه سود یا زیان است این نکنه را که مجبوریم یا مختار که مرزهای این دو چنان است که به دم حماری وصل است و با هر جنبش دم این کریه المنظر جا به جا شود؟
۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 شطح الفحول::
ارسال یک نظر