web 2.0

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

خاطرات میرزا ایکاروس حسیب الممالک-2

تصدقتان!
امروز واجب الدوله فرمانفرما وجهی را بابت هزینه چایی و توتون به بنده زاده حوالت دادند.
هر چه تحاشی نمودیم حاجت به این وجه را،افاقه ننمود.امید است که به صورتی نیکو این وجه را عودت دهیم.
در این ملک و سامان سگ صاحبش را نمی شناسد! امروز فدراسیون لالابور، فعله گان خاصه بارانداز را دعوت به امتناع از کار نموده بود و این جماعت تن پرور نیز اجابت نموده و در ورودی بندرگاه بست نشسته بودند.گویا یکی از گماشتگان نظمیه فعله ای را به جرم ندادن حق چایی به اشد وجهی مضروب نموده است.به موسیو آلن گفتم که در بلاد ما این نسقی به رویه است.که نظمیه چی مواجبش را از فعله و بقال اخذ نماید.زدن یا نزدن نیز بر عهده قوه تشخیص اوست.چرا این چنین بلوا به پا می کنید؟
مردک پدر سوخته با آن چشمان ازرق شامی به ما خیره شد و چیزی نگفت.

0 شطح الفحول::

ارسال یک نظر